سانسور موسیقی در افغانستان
- Apr 8, 2023
- 4 min read
نوشته داکتر جان بیلی
Freemuse (آزادی بیان موسیقی)، لندن، 24 آوریل 2001
مردم افغانستان تحت حاکمیت طالبان در معرض یک نوع شدید سانسور موسیقی قرار دارند. تنها فعالیت موسیقایی مجاز، خواندن انواع خاصی از آهنگ های مذهبی و "سرودهای" طالبان است.
این گزارش تحمیل تدریجی سانسور موسیقی را از سال 1978، زمانی که دولت کمونیستی نوراحمد تره کی (نام صحیح نورمحمد تره کی -راوا) در یک کودتای خشونت آمیز به قدرت رسید، نشان می دهد. در طول 14 سال حکومت کمونیستی، موسیقی در افغانستان به شدت تحت کنترل وزارت اطلاعات و فرهنگ بود، در حالی که در کمپ های پناهندگان در پاکستان و ایران برای حفظ حالت عزاداری مداوم، موسیقی ممنوع بود. ریشه ممنوعیت موسیقی توسط طالبان در نحوه اداره این کمپ ها نهفته است.
در دوره ربانی (1992-1996) موسیقی دوباره به شدت سانسور شد. در شهر ولایتی هرات که نویسنده در سال 1994 به مدت 7 هفته از آن بازدید کرد، نوازندگان حرفهای باید برای دریافت مجوز درخواست میکردند که در آن انواع مطالبی که میتوانستند اجرا کنند، آهنگهایی در مدح مجاهدین و آهنگهایی با متون برگرفته از عرفان مشخص میشد. شعر صوفیانه منطقه. این کار مقدار زیادی از موسیقی های دیگر مانند آهنگ های عاشقانه و موسیقی برای رقص را قطع کرد. در مجوزها همچنین مقرر شده بود که نوازندگان باید بدون تقویت بنوازند. موسیقی را میتوانستند در مهمانیهای خصوصی داخل خانه توسط نوازندگان مرد اجرا کنند، اما زنان نوازنده حرفهای هرات از اجرا منع شدند. در حالی که از نظر تئوری، نوازندگان مرد میتوانستند در مجالس عروسی یا نمایشگاههای بهاری کانتری اجرا کنند، تجربه نشان داده است که اغلب در چنین مواردی، مأموران ادارهی امر به معروف و نهی از منکر، پلیس مذهبی، برای برهم زدن مهمانی حاضر شدهاند. سازهایی را که معمولاً چند روز بعد در صورت پرداخت جریمه یا رشوه به نوازندگان بازگردانده می شد، مصادره کنید.
موسیقی در رادیو یا تلویزیون محلی هرات بسیار کم بود. زمان پخش به هر حال به شدت کاهش یافت و به حدود دو ساعت در روز رسید. اگر آهنگی از تلویزیون پخش می شد، مجریان را روی صفحه نمایش نمی دیدند، بلکه گلدانی از گل را می دیدند. اسامی اجراکنندگان در رادیو و تلویزیون اعلام نشد. سازندگان ساز، تجارت خود را دوباره باز کرده بودند، و تجارت کاست های صوتی همچنان ادامه داشت و تعدادی از مغازه ها در بازارهای هرات کاست های موسیقی می فروختند، برخی از نوازندگان محلی هرات ضبط شده بودند.

هنگامی که طالبان در سال 1996 کابل را تحت کنترل خود درآوردند، تعدادی فرمان علیه موسیقی منتشر شد. مثلا:
برای جلوگیری از موسیقی... در مغازه ها، هتل ها، وسایل نقلیه و ریکشا کاست و موسیقی ممنوع است... اگر در مغازه ای کاست موسیقی پیدا شد، مغازه دار باید زندانی شود و مغازه قفل شود، اگر پنج نفر ضمانت کنند، مغازه باید مجرم بعداً آزاد می شود، اگر نوار کاست در وسیله نقلیه پیدا شود، وسیله نقلیه و راننده زندانی می شوند، اگر پنج نفر تضمین کنند، وسیله نقلیه آزاد می شود و مجرم بعدا آزاد می شود.
برای جلوگیری از موسیقی و رقص در مجالس عروسی. در صورت تخلف سرپرست خانواده دستگیر و مجازات می شود.
برای جلوگیری از نواختن طبل موسیقی. ممنوعیت این امر باید اعلام شود. اگر کسی این کار را انجام دهد، بزرگان مذهبی می توانند در مورد آن تصمیم بگیرند.»
همه آلات موسیقی ممنوع است و با کشف توسط ماموران دفتر امر به معروف و نهی از منکر تخریب می شود و گاهی در ملاء عام به همراه کاست های ضبط شده صوتی و تصویری، تلویزیون و دستگاه های ویدئویی (همه نمایش های بصری متحرک) سوزانده می شود. بودن نیز ممنوع است).
تنها اشکال بیان موسیقایی که امروزه مجاز است، خواندن انواع خاصی از اشعار مذهبی، و به اصطلاح "سرودهای طالبان" است، که نشانه ای از اصول طالبان و بزرگداشت کسانی است که در میدان جنگ جان باخته اند. این آوازها خود بسیار موزیکال هستند: آواز از حالتهای ملودیک موسیقی منطقهای پشتون استفاده میکند، به خوبی هماهنگ است، به شدت ریتمیک است، و بسیاری از آیتمها ساختار آواز دو بخشی دارند که نمونهای از آن منطقه است. همچنین استفاده زیادی از طنین وجود دارد. اما بدون آلات موسیقی این "موسیقی" نیست.
تأثیرات سانسور موسیقی در افغانستان برای افغانها چه در داخل و چه در خارج از کشور گسترده و عمیق است. مردم افغانستان در گذشته از دوستداران موسیقی بودند و از زندگی غنی موسیقایی برخوردار بودند. موسیقی بخشی جدایی ناپذیر از بسیاری از آداب عبور، مانند جشن تولد، ختنه (فقط مردان)، و مهمتر از همه، ازدواج بود. فقط مرگ آیینی بود که فاقد بیان موسیقی بود. زندگی نوازندگان حرفه ای کاملاً مختل شده است و بیشتر آنها برای بقای اقتصادی خود مجبور به تبعید شده اند. ادامه این سنت های غنی موسیقایی نیز در دست اقدام است.
این گزارش توصیه های زیر را ارائه می کند.
(1) برای برجسته کردن وضعیت بحرانی که امروز وجود دارد.
(2) تلاش برای حمایت اقتصادی از نوازندگان در داخل و خارج از کشور، و در جوامع فراملی، برای متقاعد کردن آژانسهای کمکرسان در مورد اهمیت موسیقی در زندگی پناهندگان.
(3) ساختن مطمئن شوید که آنچه از گذشته باقی مانده است به اندازه کافی مستند شده است تا چیزی برای آینده باقی بماند.
(4) برای حمایت از صنعتگرانی که آلات موسیقی سنتی افغانستان را می سازند، زیرا موسیقی سنتی بدون سازهای مناسب نواخته نمی شود.
(5) حمایت از برنامههای آموزش عملی موسیقی در جامعه فراملی و متقاعد کردن سازمانهای مربوطه در مورد اهمیت مقابله موسیقی با آسیبهای زندگی پناهندگان.
Comments